[ سُ سُ ] (ص، اِ) زمین ناهموار و درشت. (برهان). || اسبی که راه نداشته باشد و قطره رود. (برهان). اسبی که راه نداشته باشد و ناهموار و ضد راهوار. (رشیدی) (آنندراج). اسب کم رفتار که رهوار نب ...
لغتنامه دهخدا
(س س کِ) [ ع. سکسکة ] (اِ.) حالتی که بر اثر آن صداهایی کوتاه و متناوب از گلو برآید.
فرهنگ فارسی معین
[ لِ حِ سَ سَ ] (اِخ) رجوع به صالح بن عمربن ابی بکر سکسکی... شود.
[ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی که در هفت هزارگزی جنوب شاهی و دو هزار و پانصد گزی مشرق شوسهٔ شاهی به تهران واقع شده است. ناحیه ای است در دامنه کوه، معتدل مر ...
[ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان رابو از بخش مرکزی شهرستان آمل که در ۱۵ هزارگزی شمال خاوری آمل واقع شده است. ناحیه ای است مسطح، معتدل، مرطوب، مالاریایی و دارای ۴۸۰ تن سکنه. از آب چشمه و رود ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.