[ یِ کَ دَ ] (مص مرکب) رواج دادن. روا کردن. روان کردن. ترویج. (تاج المصادر بیهقی). رایج ساختن. روایی بخشیدن. بگردش درآوردن. در گردش نهادن. رواج بخشیدن.
لغتنامه دهخدا
آن بخش از صنعت سینما که در آن فیلمهای روایتی تجاری معمولا با شرکت ستارههای معروف سینما و با هدف جلب مخاطب بیشتر ساخته میشود [سینما و تلویزیون] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ یِ ] (ص مرکب) نارائج. متاعی که قابل فروختن و داد و ستد نباشد. (ناظم الاطباء). || پولی که رایج و روان نبود. (ناظم الاطباء). که نارواج است. که رایج نیست. پولی که رواج ندارد و در جریان ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.