[ ذُ بَ ] (ع اِ) گزر دشتی. زردک صحرائی. جزر برّی. حویج وحشی. || نوعی سماروغ. || گیاهی است خورش نعامه یعنی خوراک اشترمرغ. نباتی است سرخ. (مهذب الاسماء). نباتی است شیرین و خوراکی و آن ...
لغتنامه دهخدا
[ ذُ ] (اِخ) بطنی است از رعین.
[ ذُ حَ / ذَ بِ حَ / ذُ بَ حَ ] (ع اِ) درد گلو. (دهار) (مهذب الاسماء) (زمخشری). ورمی باشد به هر دو جانب حلقوم. (غیاث). درد گلو یا خونی است که خناق آرد پس بکشد یا ریشی است که در حلق پدید آید ...
(ذُ حَ یا حِ) [ ع. ذُبحة ] (اِ.) ورمی باشد به هر دو جانب حلقوم، درد گلو.
فرهنگ فارسی معین
[ بُلْ مَ بَ ] (اِخ) دروازه ایست به بغداد. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص ۲۱۴ س ۸).
[ حِ نِ مُ فَ ذُ ] (اِخ) حصنی است به یمن از ارض دملوة بر کوهی موسوم به قُوِّر بنزدیکی مخالف. (معجم البلدان).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.