۱. مسکوک طلا که در قدیم رواج داشته و به وزن ۴ گرم و ۲۵ میلیگرم بوده. ۲. واحد پول عراق. ۳. [قدیمی] یکهزارم قران. ۴. [قدیمی] یکصدم ریال.
فرهنگ فارسی عمید
(اِ) از کلمهٔ دِنّار مشتق شده است نون اول را بدل به «یاء» کردند تا بمصدرهائی که بر وزن فعال می آید چون کذاب اشتباه نشود مانند قوله تعالی: و کذبوا بآیاتنا کذابا. ج، دنانیر و نون اصلی که بدل ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) ملقب به انصاری صحابی و عمروبن دینار تابعی است. (منتهی الارب).
[ رِ لِ بَ مَ ] (اِخ) لقب ابراهیم بن یحیی بن خالد برمکی. چون چهرهٔ زیبایی داشت وی را به دینار آل برمک میخواندند و در نوزده سالگی در گذشته است. (از الوزراء و الکتاب جهشیاری صص ۱۳۶-۱۳۷).
(اِخ) دهی است از دهستان غاربخش ری شهرستان تهران با ۱۱۶ تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۱).
(اِخ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
(اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش اردل شهرستان شهرکرد در جنوب باختری شهرکرد واقع و کوهستانی است و مهمترین کوههای آن عبارتند از: ۱- کوه کره در باختر که بلندترین قلهٔ آن به ارتفاع ۳۶۱۸ گز است. ۲- ...
[ خوا / خا ] (نف مرکب) خواهندهٔ دینار. طالب زر: گذشت آنشب و بامداد پگاه بیامد مقاتوره دینارخواه.فردوسی.
(نف مرکب) دارندهٔ دینار. غنی. مالدار: زمانی بیاید که درویش زار شود خوار بر چشم دیناردار.فردوسی.
[ سَ ] (اِخ) نام محلی است که زمستانها گله داران کج ناخونی و کره بنی از دهستان نشتا شهسوار در آن ساکن هستند. این محل در ۹۰ هزارگزی جنوب نشتارود واقع است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۳).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.