شکستن دندان.
فرهنگ فارسی عمید
[ دَ مَ قَ ] (معرب، اِ) معرب از دمهٔ فارسی. دمقة الحداد؛ دمهٔ آهنگران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به دمه و دم شود.
لغتنامه دهخدا
[ دِ مَ ] (ع اِ) دمقس. ریسمان. پیله. (منتهی الارب). و رجوع به دمقس شود.
ویژگی درختی که در مقابل بادهای شدید مقاوم است و دچار بادافتادگی و بادتکانی نمیشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی رنگآمیزی افتراقی برای شناسایی اندامگانهای اسیدپای که به روشهای مختلف انجامپذیر است [زیستشناسی - میکربشناسی]
نوعی رنگآمیزی افتراقی برای شناسایی اندامگانهای اسیدپای که به روشهای مختلف انجامپذیر است [علوم پایۀ پزشکی]
[ مُ دَ مِ ] (ع ص) به ناگاه درآینده بی دستوری. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه بی دستوری و به ناگاه درمی آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زایل گردنده از جایی. (آنندراج) (از م ...
نگارهای که برای اندازهگیری مقاومتویژۀ زون تاخته در اطراف دیوارۀ چاه، با بهکارگیری الکترودهای واقع بر روی بالشتکی که به دیوارۀ چاه چسبانده شده است، تهیه می ...
فرمولدار [ریاضی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.