(رِ جِ) [ ع. خارجة ] (اِ.)۱- مؤنث خارج. (در زبان فارسی به همین صورت پذیرفته شده صرف نظر از تَأنیث آن).۲- خارج از مملکت، بیگانه.
فرهنگ فارسی معین
[ رِ جَ / جِ ] (از ع، ص، اِ) مؤنث خارج. ملک غیر از وطن برای شخص. || به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء). || بیگانه. اجنبی. مقابل داخله. اَنیران. نیران. - وزارت خارجه و وزار ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.