[ حُ رَ قِ اَ لَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بلغت اندلس حلبوب. حربوب. جلبوب. خصی هرمس. عصی هرمس. فقشة. لینوزوزطیس.
لغتنامه دهخدا
نوعی حریق که فقط در قسمت تاج درختان گسترش مییابد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
حریقی که در خارج از محدودۀ حریق اصلی و ازطریق پرتاب شدن مواد مشتعل ایجاد میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
حریقی بدون شعله و با دامنۀ گسترش بسیار کند [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
مسیری با پهنای مناسب و نسبتا بیدرخت و هموار در جنگل برای دسترسی وسایل نقلیۀ آتشنشانی به نواحی دوردست [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
هر گونۀ گیاهی که برای بقا یا رشد با نوعی نظام حریق سازگار شده است [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
[ حَ زَ دَ ] (ن مف مرکب) کسی که دارائی خود را در آتش سوزی از دست داده باشد.
[ حَ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب) حالت حریق زده.
هر مانع طبیعی یا مصنوعی که موجب توقف یا مهار حریق شود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
نقشهای برای سهولت مکانیابی آتشسوزیها که معمولا بهکمک یک سمتگیر (azimuth circle) تهیه میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.