(حُ رُ) [ ع. ] (اِ.) جِ حریم.
فرهنگ فارسی معین
[ مَ ] (ع ص) بازداشته شده از خیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بی نصیب. (ناظم الاطباء). بازداشته شده از خیر و نیکی و فایده. بی بهره. (دستورالاخوان). - منع کرده شده. ممنوع. بی بهره گردانید ...
لغتنامه دهخدا
محرومی؛ محروم بودن؛ نامرادی.
فرهنگ فارسی عمید
← محرومیت شنیداری بزرگسالی [شنواییشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.