[ حَ زَ دَ ] (مص مرکب) سخن گفتن. تکلم (در تداول عامه). گفتن. گفت وگو کردن. تکلم کردن : چگونه چشم تو در خواب حرف میگوید ز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب. صائب.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.