(جِ هَ) [ ع. جهة ] (اِ.)۱ - سوی، طرف.۲- در علم جغرافی هر یک از جهات اربعه.۳- روی.۴- ناحیه. ج. جهات.
فرهنگ فارسی معین
۱. طرف؛ جانب؛ سوی. ۲. [مجاز] سبب.
فرهنگ فارسی عمید
[ جَ هَ ] (ع اِ) رجوع به جهة شود.
لغتنامه دهخدا
جهت حرکت موج مرده |||متـ . جهت موج دورآ [اقیانوسشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، علوم نظامی] پیدا کردن موقعیت بیسیم ازطریق دریافت امواج الکترومغناطیسی|||[مهندسی مخابرات] شیوهای که در آن جهت ایستگاههای فرستنده را با دریافت و تجزیه& ...
از این سو، از این روی، از این رو
فرهنگ واژههای سره
از این رو
ازایرا
۱. بیسبب؛ بیعلت؛ بدون دلیل. ۲. (صفت) بیهوده.
حرکت همزمان دو بخش (part) در یک جهت [موسیقی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.