[ اِ ] (ع مص) سیاه گون گردیدن. (منتهی الارب). سیاه شدن روضة. (تاج المصادر بیهقی). سیاه نمودن کشت و گیاه از غایت سیرابی. سیاه نمودن نبات از سیرابی. (زوزنی).
لغتنامه دهخدا
[ اِ ] (ع مص) سخت به خشم شدن. (منتهی الأرب). سخت خشمناک شدن. (آنندراج).
[ اِ ] (ع مص) ازلئمام. زود برگشتن. (منتهی الارب). || کوچ کردن. || بر پای شدن چیزی. || بلند برآمدن روز. (منتهی الارب). - ازلیمام ضُحی؛ بلند برآمدن چاشت و روشن گردیدن روز. (منتهی الا ...
بهینه
فرهنگ واژههای سره
[ رَ نُلْ یَ مَ ] (اِخ) مسیلمهٔ کذاب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به مسیلمهٔ کذاب شود.
[ رَ ما نُلْ یَ مَ ] (اِخ) رحمان الیمامة. لقب مسیلمهٔ کذاب است. رجوع به مسیلمهٔ کذاب و رحمان الیمامة و مجمل التواریخ و القصص ص ۲۵۶ شود.
[ صُ حَ تُلْ یَ ] (اِخ) نام جائی است. (منتهی الارب). رجوع به صخیرات و صخیرات الثمام شود.
[ عَ یِ یَ ] (اِخ) ابن شیبان بن محرزبن عمروبن عبداللََّه بن عمروبن عبدالعزیزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی. مکنی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود.
[ عَ یِ یَ ] (اِخ) ابن طلق بن منذربن قیس بن عمروبن عبداللََّه بن عمربن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود.
[ سِ طُلْ یَ مَ ] (اِخ) دهی به یمامه. (منتهی الارب). نام موضعی است و اعشی آن را در بیتی از خود آورده است. (از معجم البلدان).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.