تبدیل یک یا چند مجموعه به محیطی یکپارچه [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان
ایجاد پیوستگی میان اطلاعات منابع مختلف که از مفاهیم و زمینهها و صورتهای متفاوت تشکیل شده است|||متـ . همجوشانی اطلاعات information fusion [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ...
فنّاوری ساخت افزارههای نیمهرسانا که در آن معمولا هزار مدار بر روی یک تراشۀ سیلیسیمی تعبیه میشود [مهندسی مخابرات]
پردازش همزمان و یکپارچهسازی اطلاعات دریافتشده از دو گوش [شنواییشناسی]
ویژگی مجموعهای که یکپارچهسازی شده باشد|||متـ . یکپارچه [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
مجموعۀ یکپارچۀ شاسی و بدنه که سایر مجموعهها مانند موتور و سامانۀ تعلیق بر روی آن نصب میشود [قطعات و اجزای خودرو]
نوعی حکومت که در آن تنها دولت مرکزی اقتدار دارد [باستانشناسی]
یک ردیف توربین که از یک تکّه فولاد تراشکاریشده و دیسک و پرّههای آن بهصورت یک واحد فراهم شدهاند [علوم نظامی]
نوریختی افزایشیای که در آن افزایش تدریجی اندازه بلورهای کوچک آنها را به یک بلور یکنواخت بدل میکند [زمینشناسی]
پروانهای که توپی و تیغههای آن بهصورت یکپارچه ریخته و ساخته میشوند [حملونقل دریایی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.