(یَ زَ) (اِ.) پیش قراول، جلودار.
فرهنگ فارسی معین
[ یَ زَ ] (نف مرکب) سردار پیشقراولان و رئیس پاسبانان. (ناظم الاطباء). سالار و رئیس فوج. (آنندراج). سردار فوج. طلیعه. (غیاث): یزکداری ز لشکرگاه خورشید عنان افکند بر برجیس و ناهید.نظامی. کمین ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ زَ ] (ص نسبی) منسوب است به اشتابدیزه. (سمعانی). رجوع به اشتابدیزه شود.
[ اَ گُ تِ کَ زَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی انگور کوهی. (از هفت قلزم) (از مؤید الفضلاء) (از ناظم الاطباء). اصابع العذاری و آن نوعی انگور است. (یادداشت مؤلف). || نوعی از ریحان. (آنندرا ...
[ زَ ] (اِخ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد است و ۱۸۴۱ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹). دیه برزه که آنرا بیزک خوانند. (تاریخ بیهق ص ۲۱۱).
[ زَ ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای هفتگانهٔ بخش حومهٔ مشهد است. این دهستان از ۵۷ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع سکنهٔ آن ۶۳۶۸ تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ تَ زَ ] (اِخ) دهی است جزء دهستان دشتابی در بخش بوئین قزوین که در ۲۳ هزارگزی باختر بوئین و ۱۸ هزارگزی راه عمومی قرار دارد. جلگه ای است معتدل و ۶۰۰ تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانهٔ خر ...
= ترتیزک
فرهنگ فارسی عمید
تمیز کردن سطوح قطعات صنعتی با عملیات مکانیکی دستی یا ماشینی [مهندسی مواد و متالورژی]
واژههای مصوب فرهنگستان
تمیزکاری سطوح فلزی با الکترود قرار دادن قطعۀ کار در یک محلول برقکاف، در نتیجۀ آزاد شدن حبابهای گاز در مجاورت الکترود [خوردگی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.