نوار، ساز و برگ، ابزار
فرهنگ واژههای سره
اجزای الحاقی تزیینی یا غیرتزیینی که جزء بدنۀ اصلی تابوت نیست، مانند دسته و زهوار و بست [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(~.) [ تر - فا. ] (حامص.) کوبیدن و نصب کردن یراق در و پنجره از قبیل قفل و لولا و دستگیره و مانند آن.
فرهنگ فارسی معین
[ یَ ] (نف مرکب) که بافتن ریشه های زرین یا سیمین اطراف جامه پیشه دارد. (یادداشت مؤلف). || (ن مف مرکب) یراق بافته. بافته شده به گونهٔ یراق یا با یراق. مطرز.
لغتنامه دهخدا
اسم: امیراقبال (پسر) (عربی) (تلفظ: a.-eqbāl) (فارسی: اميراقبال) (انگلیسی: amir-eghbal) معنی: ترکیب دو اسم امیر و اقبال ( فرمانروا و خوشبختی )، پادشاه نیکبخت، حاکم بهروز و خوشبحت، امیر دارای ...
فرهنگ واژگان اسمها
آماده
[ صَ تَ رِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) قونیلا.
[ هِ دِ سِ یِ غِ رِ اُ دِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندسه ای است که بر مبنای اصل موضوع اقلیدس بنا نشده است.
← تاوۀ قطبی [علوم جَوّ]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.