[ چُ ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) کنایه از چیز سهل و بی مغز. (آنندراج): کرد پهلو خالی از ما یار دیرین چون حباب زد به هیچ و پوچ برهم ربط چندین ساله را. محسن تأثیر (از آنندراج). - به هیچ و پوچ؛ ...
لغتنامه دهخدا
هیچگاه
فرهنگ واژههای سره
۱. کلمۀ نفی که در نبودن کسی در جایی استعمال میشود: در این جا کیست؟ هیچکس. ۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] ناکس؛ فرومایه: مکن نماز بر آن هیچکس که هیچ نکرد / که عمر در سر تحصیل ما ...
فرهنگ فارسی عمید
زنی که هرگز باردار نشده است [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان
زنی که تا بهحال زایمانی نداشته است [علوم سلامت]
[ رَ / رِ ] (ص مرکب) ردی. پست. که به هیچ کار نیاید: عسیقة؛ شراب هیچ کارهٔ بسیارآب. مصران الفار؛ نوعی از خرمای هیچ کاره. (منتهی الارب). || کسی که کاری و شغلی ندارد. آنکه برای کاری شا ...
(ق مرکب) هیچ وقت. هرگز: گر کند هیچ گاه قصد گریز خیز ناگه به گوشش اندر میز.خسروی.
← قانون همه یا هیچ [روانشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.