(~.) (ص فا.) جنگجو، ماجراجو.
فرهنگ فارسی معین
۱. جنگجو. ۲. ماجراجو. * هنگامهطلب.
فرهنگ فارسی عمید
کسی که معرکه برپا کند؛ معرکهگیر.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.