[ هِ ] (ع اِ) ماه نو و ماه دوشبه تا شب سوم یا تا شب هفتم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مهچه. ماهچه. ماه نو. (یادداشتهای مؤلف): ضعیف ناشده در خدمتت قوی کی شد هلال ناشده مه کی شده ست بدر ...
لغتنامه دهخدا
[ هِ / هَ ] (ع اِ) باران نخستین. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).
[ هِ ] (اِخ) نام شانزده تن صحابی است. (منتهی الارب).
اثری بر روی لبۀ فرسایشیافته پادگانۀ رودپیچی که براثر برخورد دو یا چند داغ رودپیچی به وجود آمده است [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
باریکهای روشن از کرۀ ماه که در نخستین یا آخرین روزهای ماه قمری دیده میشود [نجوم]
[ هِ ] (اِخ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز که ۹۶ تن سکنه دارد. آب آن از رود کر و محصول عمده اش غله و برنج است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
[ هِ لِ نِ اُ مَ یْ یَ ] (اِخ) یکی از سه تن است که در غزوهٔ تبوک از جنگ خودداری کردند و سپس به توبه آمدند و حق تعالی توبهٔ ایشان را پذیرفت. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص ۲۴۳).
[ هِ ] (ص نسبی) منسوب به هلال. || به شکل هلال. کمانی. خمیده : خوش بخندم چو زلف او بینم چونکه شکلش هلالی افتاده ست.خاقانی. وآن چون هلالی چوب دف شیدا شده خم کرده کف ما خون صافی را به کف ا ...
آینۀ یکپارچه و نازکی که شامل یک سطح کوژ و یک سطح کاو با انحنای یکسان است [نجوم رصدی و آشکارسازها]
[ اِ نُ ؟ ] (اِخ) رجوع به ابونصر احمدبن هلال البکیل شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.