[ هَ ] (عدد، ص، اِ) عددی است معروف. (برهان). نمایندهٔ آن در ارقام هندسیه ۷ و در حساب جُمَّل «ز» باشد. (یادداشت مؤلف). از میان اعداد شمارهٔ هفت از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده، ا ...
لغتنامه دهخدا
[ هُ ] (اِ) هر دمی باشد از آب و شراب و شربت و دوغ و امثال آن که فروکشند، و به ترکی قرت گویند. (برهان).
[ هِ ] (اِ) اندک خشکی را گویند که بعد از تری به هم رسد. (برهان).
هفتآسمان یا سیارات هفتگانه؛ هفتاورنگ؛ هفتایوان؛ هفتبام؛ هفتبنا؛ هفتبنیان؛ هفتپرگار؛ هفتپوست؛ هفتخضرا؛ هفتسقف؛ هفتطارم؛ ...
فرهنگ فارسی عمید
(هَ) (اِمر.) کنایه از: هفت فلک.
فرهنگ فارسی معین
(~. اِ) (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان.
(~.) (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان.
(~.) (اِمر.) هفت اجرام ؛ هفت سیاره.
بناتالنّعش؛ هفتاورنگ؛ هفتبرارو.
(~. بِ) (اِمر.) هفت سیاره، هفت اجرام.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.