(هِ هِ) (اِ.) صدای خنده.
فرهنگ فارسی معین
[ هِ هِ ] (اِ صوت) نام آواز خندهٔ ممتد، آهسته تر از قهقهه. (یادداشت به خط مؤلف). ترکیب ها: - هرهر خندیدن. هرهر کردن. هرهر و کرکر. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به این ترکیبات در جای خود شود.
لغتنامه دهخدا
[ هُ هُ ] (اِ صوت، ق) بسیار و فراوان: هرهر اشک ریختن؛ ریختن اشک بسیار و با قطرات بزرگ. (یادداشت به خط مؤلف).
[ هَ هَ رَ ] (ع مص، اِ) آواز میش. (منتهی الارب). اسم صوت الضأن. (اقرب الموارد). || خندهٔ بیهوده. (منتهی الارب). خندیدن به باطل. (اقرب الموارد). رجوع به هرهر و هرهر کردن شود. || اسم بان ...
[ هُ هُ رِ ] (اِخ) دهی از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان که در ۲۴هزارگزی جنوب باختر تویسرکان واقع و جایی کوهستانی است و ۱۱۳ تن سکنه دارد و از چشمه ها مشروب میشود. محصول عمده اش غلات دیمی ...
[ هُ هُ ] (ص نسبی) بی بند و بار. بی اعتقاد. - هرهری مذهب؛ کسی که هیچ مذهبی ندارد، به قوانین هیچ دینی عمل نمی کند. (یادداشت به خط مؤلف).
[ رُ تَ مِ نِ مِ هْ، هُ مُ ] (اِخ) از متکلمان سیستان و معاصر یزید و عبداللََّه زبیر بوده است. دیدار او با عبدالعزیزبن عبداللََّه بن عامر کریز و سخنان حکمت آمیزش در تاریخ سیستان ص ۱۰۴ ضبط ا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.