[ ژُ ] (ص مرکب، از اتباع) حیران و سرگردان. سرگشته. سر در گریبان فروبرده. (ناظم الاطباء). هاج و واج (در تداول عامه).
لغتنامه دهخدا
اسم: هاژان (دختر) (کردی) (تلفظ: hazhan) (فارسی: هاژان) (انگلیسی: hazhan) معنی: صدای آبشار
فرهنگ واژگان اسمها
(دَ) (مص ل.)= هاژوییدن: متحیر شدن، درماندن.
فرهنگ فارسی معین
[ اِ وَ ] (اِخ) سْخراونهاخ. رجوع به لاهه شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.