وندی که در فرایند اشتقاق شرکت میکند [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
وندی که در فرایند تصریف شرکت میکند [زبانشناسی]
[ وَ هُ مُ ] (اِخ) نام پسر الندا ابن قارن بن سوخرای یزدانی است که پیش از طایفهٔ گاوباره در طبرستان ملک الجبال بودندی. (انجمن آرا) (آنندراج).
لغتنامه دهخدا
[ وِ دَ ] (اِخ) دهی است از جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان با ۶۷۲ تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
= ترتیزک
فرهنگ فارسی عمید
تقدم آبشوند، گاه چندساعته، در یک دوره براثر آبشوند یا افزایش چشمگیر دما در تراز کوهستان نسبت به مناطق مشابه مجاور [علوم جَوّ]
دورهای از هوای ملایم در اواخر ژانویه در ایالات متحده که معمولا هرساله برگشت میکند و این دوره در شمال شرق ایالات متحده بارزتر و در غرب میانه کمتر بارز است [علوم جَوّ] ...
۱. ملاّ. ۲. معلم. ۳. عالِم روحانی؛ واعظ و پیشوای مذهبی.
(دَ) (اِ.)۱- حشرهای سبز رنگ مانند ملخ با پاهای دراز، سر بزرگ و دو جفت بال که خود را به شکل شاخههای کوچک درختان درمی آورد و حشرات مضر برای کشاورزی را میخورد.۲- مجازاً آخوند ...
فرهنگ فارسی معین
[ دَ ] (مص) در دهان خیسانیدن چیزی را، چون آلو و انجیر خشک و مانند آن تا مضغ و خائیدن آن آسان شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.