[ وَ قَ ] (ع اِ) سنگریزه. || شاخ بریده که بن آن در تنه باقی باشد و بدان به خوبی بر درخت برآمدن توانند. (منتهی الارب). || (ص) (فرس...) اسب نیکو برآینده بر کوه. (اقرب الموارد) (آنندراج). ...
لغتنامه دهخدا
[ وَ قَ لَ ] (ع ص) وقلةالرأس؛ مرد نیک خردسر. (آنندراج) (منتهی الارب).
آرایه دوقطبی ـ دوقطبی که در آن یکی از دوقطبیها ثابت است و دوقطبی دیگر را برای اندازهگیری سریع حرکت میدهند [ژئوفیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ اَ قِ بَ ] (اِخ) عبدالملک بن محمد. رجوع به ابوقلابهٔ رقاشی شود.
اتاقی با دو تخت دونفره یا احتمالا دو تخت متوسط که یک نفر یا بیشتر آن را اشغال میکند [گردشگری و جهانگردی]
ابزاری برای قلبنگاری [پزشکی]
۱. (زیستشناسی) پرندهای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاهرنگ و سروگردن بیپر که قدرت پرواز ندارد؛ پیلمرغ. ۲. (زیستشناسی) آفتابپرست؛ حربا. ۳. [مجاز] ...
فرهنگ فارسی عمید
[ قَ لَ ] (ص نسبی) رنگارنگ. مختلف اللون. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین): خوبتر از بوقلمون یافتم بوقلمونیها در نوبهار.منوچهری. || (حامص) حالت و چگونگی بوقلمون. رنگارنگی : کاین نمط از ...
[ تِ تُ ] (اِخ) تمیستوکل. و رجوع به مادهٔ بعد و قاموس الاعلام ترکی شود.
[ حَ قَ لَ ] (ع مص) درو کردن. || بازماندن پیر از جماع بسبب پیری. || مانده شدن و ضعیف گردیدن. (منتهی الارب). سخت پیر شدن و عاجز شدن از جماع. (مهذب الاسماء). || لا حول و لا قوة الا بالل ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.