1. هرگونه فعالیت تفریحی یا رقابتی، با وسیلۀ ورزشی یا بدون آن، که مستلزم میزانی از فعالیت جسمانی و مهارت باشد 2. در المپیک، یک یا چند رشته که زیر نظر یک فدراسیون بین‌المللی قرار دارد [ور ...
واژه‌های مصوب فرهنگستان
[ وَ زِ کَ دَ ] (مص مرکب) ممارست کردن. تمرین کردن. (فرهنگ فارسی معین): با بلاهای عشق ورزش کن خویشتن را بلندارزش کن.اوحدی. || اجرا کردن تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی بطور ...
لغت‌نامه دهخدا
محلی که در آن کُشتی می‌گرفتند؛ زورخانه.
فرهنگ فارسی عمید
[ وَ زِ نَ / نِ ] (اِ مرکب) جای کشتی گرفتن و ورزش نمودن کشتی گیران. (آنندراج). جائی که در آن به تمرینهای بدنی پردازند. زورخانه. (فرهنگ فارسی معین): باز دو نرگس آن خوش نگه مستانه میکند و ...
[ وَ زِ ] (اِ مرکب) محلی که به ورزش اختصاص یافته. جایی مخصوص ورزش کردن. ورزشگه. ورزشخانه. زورخانه. گود. (یادداشت مؤلف).
[ وَ زِ ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش. - باشگاه ورزشی؛ باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین). - عملیات ورزشی؛ انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین). - مج ...
خبرنگار یا گزارشگری که به‌صورت منظم اخبار مربوط به ورزش و رویدادهای ورزشی را گزارش و تحلیل و در مطبوعات خصوصا مطبوعات ورزشی منتشر میکند [ورزش] ...
شاخه‌ای از علم تغذیه که به تغذیه ورزشکاران باتوجه‌به انواع فعالیت‌های بدنی و ورزشی آنان، چه در بُعد ورزش حرفه‌ای و چه در بُعد ورزش همگانی، می‌پردازد [تغذیه] ...
فرد واجد شرایطی که ورزش خاصی را به گردشگران میآموزد [گردشگری و جهانگردی]
نشانگانی شامل بی‌دشتانی و کاهش تراکم مواد کانی استخوان و کمبود انرژی در زنانی که به ورزش حرفه‌ای اشتغال دارند |||متـ . سه‌گانه 1 triad [روان‌شناسی] ...
کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.