[ نَ زَ ] (معرب، اِ) نیزهٔ کوتاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از مهذب الاسماء). کتاره. (دستورالاخوان). رمح قصیر یا شبه مزراق. (از متن اللغة). ج، نیازک. معرب نیزه است. رجوع به نیزه و رجوع به ا ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ گُ تِ کَ زَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی انگور کوهی. (از هفت قلزم) (از مؤید الفضلاء) (از ناظم الاطباء). اصابع العذاری و آن نوعی انگور است. (یادداشت مؤلف). || نوعی از ریحان. (آنندرا ...
[ نَ زَ ] (اِخ) دهی است از دهستان سرکره از بخش برازجان شهرستان بوشهر. در حدود ۱۰۰ تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و تنباکو و کنجد و خرما و هندوانه، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغر ...
[ کَ زَ فُ ] (نف مرکب) که کنیزک فروشد. که کنیز فروشد. فروشندهٔ بردهٔ مادینه : شاه بس کز کنیزکان شد دور به کنیزک فروش شد مشهور.نظامی.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.