۱. روشنایی؛ تابش؛ فروغ؛ فروز: نور چراغ، نور آفتاب.
۲. [عامیانه، مجاز] توانایی دیدن.
۳. بیستوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۶۴ آیه.
۴. [قدیمی، مجاز] رونق.
* نور اسپهبد (اسفهبد): [قدیمی]
۱. فره کیانی.
۲. نفس ناطقه؛ روح انسانی.
* نور بصر: = * نور دیده
* نور چشم: = * نور دیده
* نور دیده:
۱. روشنایی چشم؛ قدرت بینایی.
۲. [مجاز] فرزند عزیز.
۳. [مجاز] شخص عزیز.
* نور رستگاری: چراغ یا مشعلی که قایقها و کشتیهای کوچک هنگام خطر غرق شدن روشن میکنند تا قایقها و کشتیهای دیگر به کمک آنها بشتابند: در جبین این کشتی نور رستگاری نیست / یا بلا از او دور است یا کرانه نزدیک است (؟: لغتنامه: جبین).