کسی که برای گریاندن دیگران اشعار غمانگیز بخواند.
فرهنگ فارسی عمید
[ نَ / نُو حَ / حِ خوا / خا ] (نف مرکب) آنکه نوحه خواند. که نوحه گری کند. نوحه گر. || کسی که در ایام سوگواری امامان برای دسته های سینه زن یا زنجیرزن اشعار مصیبت و نوحه و مرثیه را ...
لغتنامه دهخدا
[ نَ / نُو حَ / حِ خوا / خا ] (حامص مرکب) عمل نوحه خوان. رجوع به نوحه خوان شود. || (اِ مرکب) مجلسی که در آن نوحه خوانند. (فرهنگ فارسی معین). - نوحه خوانی کردن؛ نوحه خواندن. رجوع به نوحه ...
[ نَ / نُو حَ / حِ ] (اِ مرکب) جای نوحه و عزا و ماتم. ماتمکده. ماتمسرا. عزاخانه. غمکده : یک روز به نوحه گاه مجنون می شد سخنی چو درّ مکنون.نظامی.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.