[ نَ ] (ع اِ) جِ ناصیة. رجوع به ناصیة شود. || اشراف مردم. (آنندراج): نواصی قوم؛ اشراف قوم، مقابل اذناب قوم. (یادداشت مؤلف).
لغتنامه دهخدا
[ مُ تُنْ نَ ] (ع اِ مرکب) نام قسمی از آلات برندهٔ جراحان، یعنی دستکاران. (یادداشت مرحوم دهخدا).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.