(~.) (اِ.)۱- کمین.۲- زمینی که در آن نهال بکارند تا بعد جابه جا کنند.
فرهنگ فارسی معین
[ نَ ] (اِ مرکب) کمینگاه. (برهان قاطع) (لغت فرس). رجوع به نخیز شود.
لغتنامه دهخدا
[ سَ تَ ] (اِ) مصحف و مخفف «رستخیز» رستاخیز. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). بمعنی رستاخیز است که قیامت و حشر و نشر باشد. (برهان) (آنندراج). رستخیز. (اوبهی). رجوع به رستخیز شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.