[ چَ / چِ ] (اِ مصغر) زورق کوچک. جهاز خرد. زورق.کرجی. قایق. کشتی کوچک جنگی. || قالبی که در آن شمش زر و سیم میریزند. (ناظم الاطباء). راط. مسبکه. و آن چیزی است در زر از آهن.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.