[ شُ کَ دَ ] (مص مرکب) شکر نکردن. ناسپاسی کردن. سپاس نعمت نگزاردن. کفران ورزیدن. || شکوه کردن. شکایت کردن از خداوند: نور خورشید ار سحابی برد ناشکری مکن کآخر این باران رحمت زآن سحاب آمد ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.