معنی

۱. عشوه؛ کرشمه؛ لطف. ۲. (صفت) [عامیانه] زیبا؛ خوشگل. ۳. فخر. ۴. (اسم مصدر) نوازش. ۵. (اسم مصدر) رفاه؛ آسایش. * ناز شست: [عامیانه، مجاز] ۱. پولی که کسی به سبب هنری که نشان داده از کسی بگیرد. ۲. پولی که در قدیم مٲمور دولت برای کاری که انجام داده بود از کسی می‌گرفت. * ناز نوروز: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: چو در پرده کشیدی ناز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی۱۴: ۱۸۰).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.