[ تَ ] (حامص مرکب) نقصان و قصور. (ناظم الاطباء). ناتمام بودن. ناقص بودن. کامل نبودن. صفت ناتمام : بدر تمام روزی در آفتاب رویت گر بنگرد بیارد اقرار ناتمامی.سعدی. غمز و نمامی چون اظهار ناتم ...
لغتنامه دهخدا
تقربی که به هر دلیل، نظیر کم بودن دید یا سرعت زیاد هواگَرد یا اشغال بودن باند، به فرود هواگَرد منجر نشود [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.