(مُ کِ) [ ع. ] (اِ.)۱- گروه سواران یا پیادگان.۲- گروهی از سواران یا پیادگان که در التزام رکاب پادشاه باشند. ج. مواکب.
فرهنگ فارسی معین
[ مَ کِ ] (ع اِ) نوعی از رفتار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث). || گروه روان جهت آرایش، سواران باشند یا پیادگان. (منتهی الارب). || گروه سواران یا پیادگان. (ناظم الاطباء). گروهی سو ...
لغتنامه دهخدا
[ مَ / مُو کِ ] (نف مرکب) موکب آرای. آرایشگر موکب شاهی. (از یادداشت مؤلف). آرایندهٔ گروه ملتزمان رکاب. رجوع به موکب و موکب آرای شود.
[ مَ / مُو کِ ] (ص نسبی) منسوب و مربوط به موکب پادشاه. (یادداشت مؤلف). منسوب به موکب و آنکه جزو موکب باشد. ج، موکبیان. (ناظم الاطباء). || سوار یا پیاده که همراه پادشاه باشد. کسی که در التز ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.