(اِخ) نام طنبوری که ابراهیم عادلشاه حاکم بیجاپور داشت و از بس توغل به علم موسیقی داشت، این همه عزیزش می انگاشت که چون آن را به جایی می بردند در تخت روان می گذاشتند و علم و نقاره و کرنا هم ...
لغتنامه دهخدا
(هزوارش، اِ) هزوارش اَمه خادمه و پرستار است.
هرگونه جابهجایی لوکوموتیو در داخل ایستگاهها یا بین آنها [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
وسیلۀ نقلیهای که برای کشیدن وسایل خطنورد بر روی خط به کار میرود [حملونقل ریلی]
لوکوموتیوی که در آن توان یک یا چند موتور دیزلی ازطریق سامانۀ انتقال قدرت هیدرولیکی (hydraulic) به محورهای کِشنده منتقل میشود [حملونقل ریلی]
اولین لوکوموتیو در قطارهای سنگین که کل قطار از آنجا هدایت میشود [حملونقل ریلی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.