(مَ دّ) [ ع. ] (اِ.)۱- جِ ماده.۲- (عا.) در فارسی به معنای مواد مخدّر.۳- بندهای لایحه، قانون، قرارداد و مانند آنها.۴- دروس، درسها.۵- وسایل، اسباب.
فرهنگ فارسی معین
موادی مانند مایعات و شیشهها و بیشتر پلاستیکها و آلیاژهای بیشکل که ساختار قابلِتشخیص بلورین و نظم پردامنۀ اتمی ندارند|||متـ . مواد شیشهای glassy materials, noncr ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مواد اعتیادآوری که میزان آسیبزایی آنها کم است [اعتیاد]
مواد گوناگون قابلاحتراق موجود در پسماند جامد [مهندسی محیط زیست و انرژی]
← مواد اَریخت [مهندسی بسپار]
← مواد اَریخت [مهندسی مواد و متالورژی]
کاغذ یا مواد انعطافپذیری که در لفافپیچی به کار میروند [علوم و فنّاوری غذا]
پسماندهایی که در محل تولید تفکیک شدهاند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
مایگان سستی زا، خواب مایه
فرهنگ واژههای سره
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.