شخصی که معمولا تابعیت خارجی دارد و برای انجام مأموریتهای اطلاعاتی به کار گرفته میشود [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
منبع مرجح برای توصیف دادههای کتابنگاشتی یک اثر [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
هر سازمان یا شخص یا مدرکی که اطلاعات از آن اخذ میشود [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
هر منبعی که بتوان اطلاعات موثقی از آن به دست آورد [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
هر منبع آلودگی منفرد قابلتشخیص [مهندسی محیط زیست و انرژی]
(مُ بَ عِ) [ ع. ] (اِفا.) برانگیخته شده، مبعوث گشته.
فرهنگ فارسی معین
برانگیختهشده؛ برخاسته؛ نشٲتگرفته.
فرهنگ فارسی عمید
مجموعهای از منابع دسترسپذیر برای پروژه که در بالاترین سطح در ساختار ریز منابع قرار دارند [مدیریت - مدیریت پروژه]
1. آب برداشتشده از منابع پیش از تصفیه یا مصرف 2. آب موجود در طبیعت بهصورت چشمه و نهر و دریاچه و جز آنها [مهندسی محیط زیست و انرژی]
چارچوبی کلی برای توصیف فرادادههای یک وبگاه [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.