۱. بازیکننده. ۲. شوخیکننده.
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ عِ بُ ظِلْ لِ هْ ] (ع اِ مرکب) مرغی است که آن را خاطف ظله نیز گویند. (منتهی الارب). نام مرغی درازبال و کوتاه گردن در بادیه، که پشت آن سبز و شکم وی سپید است و آن را خاطف ظله نیز می گوین ...
لغتنامه دهخدا
(مُ عِ بَ) [ ع. ملاعبة ] (مص ل.) شوخی و عشق بازی کردن.
فرهنگ فارسی معین
[ مُ عَ / عِ بَ ] (از ع، اِمص) بازی و شوخی. ملاعبه. (ناظم الاطباء). ملاعبة: صدق مصاحبت او در آن مداعبت و ملاعبت که ما را بود از ایام صبی... الی یومنا هذا تضاعف یافته. (مرزبان نامه چ قزوینی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.