سوده، دوره، تکه تکه، پایه، پِلِکان، بریده بریده، برش، آواج، آوا
فرهنگ واژههای سره
۱. محل قطع؛ جای بریدن؛ محل جدایی. ۲. پایان سخن. ۳. (ادبی) بیت آخر غزل یا قصیده.
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ طَ ] (ع مص) بریدن. قطع. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به معنی قطع کردن نیز آمده و در این صورت مصدر میمی است. (غیاث) (آنندراج). || (اِ) جای برش. (منتهی الارب) ...
لغتنامه دهخدا
[ مِ طَ ] (ع اِ) گاز. (مهذب الاسماء). افزار بریدن و کازود و امثال آن. (منتهی الارب). ابزار و آلت بریدن و کازود و جز آن. (ناظم الاطباء). آنچه بدان چیزی برند. (ناظم الاطباء). آنچه بدان چیزی ...
[ مَ طَ عَ ] (ع اِ) الصوم مقطعة للنکاح؛ یعنی روزه مانع آرامش با زن و سبب قطع آن است. (منتهی الارب)؛ روزه مانع جماع است و سبب قطع آن. (ناظم الاطباء). گویند: الهجر مقطعة للود؛ یعنی هجران موج ...
ارتفاع تایر از لبۀ رینگ (rim) تا سطح بالایی رویه [مهندسی بسپار - تایر]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ حُ نِ مَ طَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که دعاگوئی چنان کند که تعلیق به اشیاء و زمان ممتد و یا غیر فانی با عبارات رائق و فصیح باشد و ترکیب لطیف و معانی بلیغ کن ...
نمودار پربندی حاصل از مقادیر مقاومتویژۀ ظاهری در زیر ایستگاهها در عمقهای متناسب با فاصلۀ میان الکترودها [ژئوفیزیک]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.