سوده، دوره، تکه تکه، پایه، پِلِکان، بریده بریده، برش، آواج، آوا
فرهنگ واژههای سره
کسی که پادشاه یا خلیفه اقطاع به او میداده تا از درآمد آن زندگانی کند.
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ طَ ] (ع مص) بریدن. قطع. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به معنی قطع کردن نیز آمده و در این صورت مصدر میمی است. (غیاث) (آنندراج). || (اِ) جای برش. (منتهی الارب) ...
لغتنامه دهخدا
[ مِ طَ ] (ع اِ) گاز. (مهذب الاسماء). افزار بریدن و کازود و امثال آن. (منتهی الارب). ابزار و آلت بریدن و کازود و جز آن. (ناظم الاطباء). آنچه بدان چیزی برند. (ناظم الاطباء). آنچه بدان چیزی ...
[ مَ طَ عَ ] (ع اِ) الصوم مقطعة للنکاح؛ یعنی روزه مانع آرامش با زن و سبب قطع آن است. (منتهی الارب)؛ روزه مانع جماع است و سبب قطع آن. (ناظم الاطباء). گویند: الهجر مقطعة للود؛ یعنی هجران موج ...
ارتفاع تایر از لبۀ رینگ (rim) تا سطح بالایی رویه [مهندسی بسپار - تایر]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ حُ نِ مَ طَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تهانوی آرد: نزد بلغاء آن است که دعاگوئی چنان کند که تعلیق به اشیاء و زمان ممتد و یا غیر فانی با عبارات رائق و فصیح باشد و ترکیب لطیف و معانی بلیغ کن ...
نمودار پربندی حاصل از مقادیر مقاومتویژۀ ظاهری در زیر ایستگاهها در عمقهای متناسب با فاصلۀ میان الکترودها [ژئوفیزیک]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.