[ مُ فَ رْ رِ ] (ع ص، اِ) جِ مفرح و مفرحة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و نوعی ... از برای مفرحات و معجونات نیکو بود. (عرایس الجواهر و نفایس الاطایب چ ایرج افشار ص ۵۸). و او را نیز به سبب ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ مُ ؟ ] (اِخ) زجربن حصن. محدث است.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.