[ مَ رَ / مَ ] (ع مص) بیمار شدن و پراکنده و مضطرب خاطر گردیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). بیمار شدن. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی). || سست نظر شدن چشم از کثرت نگاهبانی های مختلفه. (آنندرا ...
لغتنامه دهخدا
[ مَ رَ / مَ ] (ع اِ) بیماری و پراکندگی مزاج بعد صحت و درستگی. (منتهی الارب) (آنندراج). بیماری. (غیاث) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی). ج، اَمراض. صاحب منتهی الارب گوید به فتح اول بیماری م ...
[ مَ ] (ع مص) خشنود گردیدن. (منتهی الارب). خشنود شدن و پسندیدن. (دهار). خشنود گردیدن و پسند کردن چیزی را و قناعت کردن. (آنندراج). || (اِمص) مرضات. خشنودی. (دهار). در مقابل سخط و خشم. (از ...
(مَ) [ ع. مرضاة ] (مص ل.) از کسی خوشنود بودن.
فرهنگ فارسی معین
[ مَ رِ ضَ ] (ع ص) مؤنث مرِض. رجوع به مَرِض شود.
[ مِ رَضْ ضَ ] (ع اِ) خرمای کوفته از خستهٔ پاک کرده در شیر تر نهاده، یا عام است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مُرِضَّة. || وسیله ای که بدان نیمکوب کنند و خرد نمایند. (از اقرب الموارد). ...
[ مَ ضَ ] (ع اِ) سر پستان و هر جایی که مکیده شود. ج، مَراضع. (ناظم الاطباء). پستان. (یادداشت مرحوم دهخدا).
[ مِ ضَ عَ ] (ع اِ) آنچه از آن کودک شیر میخورد. ج، مراضع. (ناظم الاطباء).
[ مِ ضَ ] (ع ص) شتری که می اندازد بعض سنگ را بر بعض در رفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
[ مَ ] (ع ص) نعت مفعولی از مصدر رضح. هسته و سفال خرمای ریزه کرده شده و کوفته شده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.