[ مَ دَ ] (اِخ) قریه ای از نواحی نبنوی از توابع موصل و در جانب شرقی آن. (از معجم البلدان).
لغتنامه دهخدا
[ شِ / شُ مَ / مُ دَ ] (ص لیاقت) قابل شمردن. قابل شمارش. شایستهٔ شمار و محاسبه. معدود، چون: گردو، خیار و بادنجان. (یادداشت مؤلف).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.