(~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) نگهبان جادهای که در میان دو منزلگاه واقع است.
فرهنگ فارسی معین
مرحلهای که در آن راهکار برگزیده برای دستیابی به تحویلیهای نهایی پروژه به اجرا درمیآید [مدیریت - مدیریت پروژه]
واژههای مصوب فرهنگستان
مرحلهپیماینده؛ طیکنندۀ مراحل.
فرهنگ فارسی عمید
مرحلهبندی چراغ راهنمایی که با گردش به چپ پیشین یک شاخه از تقاطع شروع میشود و سپس مرحله عبور مستقیم صورت میگیرد و در پایان گردش به چپ پسینِ جهت مقابل انجام میشود [درون ...
[ مَ حَ لَ / لِ ] (حامص مرکب) عمل مرحله دار. رجوع به مرحله دار شود.
لغتنامه دهخدا
تبخیرکنی که در آن تعدادی تبخیرکن طوری به هم متصل شده باشند که بخار حاصل از یکی، منبع حرارتی برای بعدی باشد [مهندسی شیمی]
فرایندی که در آن مواد اولیۀ خمیر یکجا و در یک مرحله با هم مخلوط و سپس تخمیر میشوند|||متـ . خمیرگیری مستقیم [علوم و فنّاوری غذا]
فرایندی دومرحلهای برای تهیۀ خمیر اسفنجی که در آن مخمر را با بخشی از آرد و آب مخلوط میکنند و پس از تخمیر، آن را به مواد اولیه میافزایند|||متـ . خمیرگیری غیرمستقیم [علوم و فن ...
نوعی فرایند چندمرحلهای ازپیشتعریفشده با خروجی سنجشپذیر و مشخص که پیشروی موفق طرح را از مرحلهای به مرحلۀ دیگر تضمین میکند [مدیریت فنّاوری] ...
← تدفین پسین [باستانشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.