[ مُ ما ] (ع ص) نعت مفعولی از احماء. تافته. (یادداشت مرحوم دهخدا). آهن تافته شده در آتش. آهن گرم شده در آتش.
لغتنامه دهخدا
[ مَ می یَ ] (ع ص) حمایت شده. حراست شده : لازالت معمورة الاطراف و الارکان محمیة الاکناف والبنیان. (سندبادنامه ص ۱۰). - دولت محمیه؛ دولت تحت الحمایة.
[ مَ می یَ ] (اِخ) ابن جزءبن عید یغوث زبیدی. صحابی و از مهاجران به حبشه است و آنجا عامل رسول اللََّه (ص) بر تقسیم اخماس غنائم بود و پیامبر اسلام بر او اعماد داشت. جنگ مریسیع و بدر را دریاف ...
[ مَ یَ ] (ع مص) حمیت. از چیزی ننگ و عار داشتن. (از تاج المصادر بیهقی). مَحمیَة. حمایت. حَمیَّة. (منتهی الارب). رجوع به محمیة شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.