[ مِ جَ نَ ] (ع اِ) محجن. عصای کج. - هر چوب که سرش خمانیده و کج کرده باشند. ج، محاجن. (منتهی الارب).
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.