فرمولدار [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان
رویهمرفته، روی هم رفته، روی هم
فرهنگ واژههای سره
۱. آنچه از اجزای کوچکتر تشکیل شود. ۲. کتاب یا هرگونه نوشتهای که از بخشها و موضوعات گوناگون تهیه شده باشد؛ مجموع. ۳. اشیای قیمتی یا هنری که در یکجا جمع شده باشند؛ ...
فرهنگ فارسی عمید
داستان دنبالهداری که بهصورت متوالی با شخصیتهای اغلب ثابت از تلویزیون پخش میشود|||متـ . مجموعۀ پیوسته [سینما و تلویزیون]
هر عضو یک سیگماجبر [ریاضی]
مجموعهای که هیچ عضوی نداشته باشد [ریاضی]
مجموعهای از دستههای اطلاعات مرتبطکه از اجزای جداگانه تشکیل شدهاست، اما میتوان در رایانه آن را بهعنوان یک واحد اداره کرد [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ...
دو مجموعۀ مرتب که بین آنها تناظر یکبهیک برقرار است و این تناظر حافظ ترتیب است [ریاضی]
مجموعهای از دستساختهها که به فعالیتهای حرفهای فردی معین مربوط است |||متـ . کارافزارها [باستانشناسی]
مجموعهای مرتب که هر زیرمجموعۀ کلی مرتب آن دارای کران بالاست [ریاضی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.