(مُ تَ سَ وِّ) [ ع. ] (اِفا.) بازاریاب، بازار گرم کن.
فرهنگ فارسی معین
[ مُ تَ سَ وْ وِ ] (ع ص) خرید و فروخت کننده و بازار جوینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خرنده و فروشنده و سوداگر و بازرگان و آمد و شد کننده در بازار و مرد بازاری. (ناظم الا ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.