معنی

جانوری آبزی، مهره‌دار، خونسرد، و دارای آبشش و باله که بعضی از انواع آن بدنی پوشیده از فلس دارند. * ماهی خاویار: (زیست‌شناسی) هریک از ماهی‌های خوراکی غضروفی، شامل اوزن‌برون، تاس‌ماهی، و فیل‌ماهی که تخم آن‌ها به‌صورت خاویار مصرف می‌شود. * ماهی آزاد: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی خوراکی دریازی با بدن کشیده که در رودخانه تخم‌ریزی می‌کند؛ آزادماهی. * ماهی برقی: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی با بدنی پهن و پوستی صاف که به‌وسیلۀ دستگاه مخصوصی که در بدن خود دارد نیروی برق تولید می‌کند؛ ماهی اژدر؛ سفره ماهی. * ماهی پرنده: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی با باله‌های پهن که در آب‌های گرم زیست می‌کند و می‌تواند تا ۵ متر از سطح آب بالا بجهد. * ماهی دودی: نوعی ماهی سفید که آن را از دریا صید می‌کنند و پس از خالی کردن شکم او گوشتش را مدتی در نمک می‌گذارند و بعد دود می‌دهند و نگه می‌دارند. * ماهی سفید: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی خوراکی با گوشتی سفید که در دریای خزر زیست می‌کند. * ماهی شیم: (زیست‌شناسی) = شیم * ماهی قزل‌آلا: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی خوراکی از خانوادۀ ماهی‌ آزاد، با پوستی پوشیده از خال‌های تیره که معمولاً در رودخانه‌ها زندگی می‌کند. * ماهی کولی: (زیست‌شناسی) نوعی ماهی کوچک با قدی در حدود ۳۰ سانتی‌متر. شکمش سفید و پشتش آبی‌رنگ است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.