(اِخ) نام حاکم سیستان بوده است و او از جانب یزدجرد حکومت کرد و او را ماهویه هم می گفته اند. (برهان). نام یکی از حکام سیستان بوده که از جانب یزدگرد شهریار، حکومت داشته پس از فرار یزدگرد از ...
لغتنامه دهخدا
[ ماهْ ] (اِ مرکب) به معنی ماهیانه باشد و آن علوفه ای است که آن را ماه در ماه به نوکران دهند. (برهان). ماهواره. همان ماهانه است. و آن را ماهیانه نیز گویند چنانکه مقرری سال را سالیانه گوی ...
اسم: ماهوار (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: māhvār) (فارسی: ماهوار) (انگلیسی: mahvar) معنی: مانند ماه، مثل ماه، [مجاز] زیبا، نیکوروی، ماهیانه، شهریه، ( ماه، وار ( پسوند شباهت ) )، شب ...
فرهنگ واژگان اسمها
ماهواره با جرم 10 تا 100 کیلوگرم [مهندسی هوافضا]
واژههای مصوب فرهنگستان
ماهواره با جرم 100 تا 500 کیلوگرم [مهندسی هوافضا]
ماهواره با جرم 1000 تا 2000 کیلوگرم [مهندسی هوافضا]
نوعی ماهوارۀ بسیار باارزش و گرانقیمت [علوم نظامی]
ماهوارهای در مدار زمین که علائم تلویزیونی را بین ایستگاههای تلویزیونی رله میکند [سینما و تلویزیون]
نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار.
فرهنگ فارسی عمید
[ فُ ] (نف مرکب) ماهوت فروشنده. آنکه پارچهٔ ماهوت فروشد.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.