(اِ.)۱- وسیلهای در ماشین بافندگی که ماسوره بر روی آن قرار میگیرد.۲- میلهای در چرخ خیاطی که قرقره بر روی آن قرار میگیرد.
فرهنگ فارسی معین
اسم: ماکوان (پسر) (کردی) (تلفظ: makvan) (فارسی: ماکوان) (انگلیسی: makvan) معنی: محافظ و نگهدارنده مادر
فرهنگ واژگان اسمها
(ص.) شکمخواره، پرخور.
[ اِ نُ ] (اِخ) ابوالقاسم هبةاللََّه بن علی بن جعفر عجلی. مولد او به سال ۳۶۵ هـ .ق . و در سال ۴۲۳ جلال الدولهٔ بویهی او را بوزارت خویش برگزید و پس از چندی معزول کرد و بار دیگر بدین مقام ر ...
لغتنامه دهخدا
[ حَ دُدْ دی نِ ] (اِخ) یکی از مشاهیر علمای هندوستانست. در علم تصوف اثری موسوم به طوالع الشموس نگاشته و آثار دیگری نیز دارد. در ۶۹۵ هجری درگذشته است. مدفن او در دهلی در مقبرهٔ قطب شاه است. ...
[ هُ ] (اِخ) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که ۲۶۰ تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.